خبرنگاری آنلاین، سایبر خبرنگاری و یا روزنامهنگاری الکترونیک انواع جدیدی از روزنامهنگاری هستند که به شبکه اینترنت و شبکه جهانی وب ، متکی هستند. از اینگونه خبرنگاریها، در ایران، میتوان به خبرآنلاین اشاره کرد.

وضعیت قانونی
خبرنگارهای سراسر جهان اغلب درکشور خود درمورد دولتها مطلب مینویسند و آن دولتها سیاستها ورسوم کاملاً متفاوتی را در خصوص خبرنگارها دارند که موضوع تحقیق و نوشتار خبرنگارها و آنچه سازمانهای انتشاراتی مجاز به چاپ آن هستند توسط آن سیاستها و رسوم کنترل میشود. بسیاری از دولتهای غربی آزادی مطبوعات را تضمین میکنند و اقداماتی چندان زیادی برای محدود ساختن حقوق آزادی مطبوعات انجام نمیدهند، در حالی که دیگر کشورها به شدت آنچه را که خبرنگارها میتوانند در مورد آن تحقیق کنند یا آن را به چاپ برسانند محدود میسازند. در بسیاری از کشورها، روزنامه نگاران از امتیازات خاصی برخوردارند که عامه مردم از آن بهرهمند نیستند، که از آن جمله میتوان به دسترسی بهتر به وقایع اجتماعی، صحنههای جنایت، کنفرانسهای مطبوعاتی، مصاحبههای مفصل با مقامات دولتی، افراد مشهور و سایر چهرههای سرشناس از نظر مردم اشاره کرد. این امتیازات از قدرت مسلم مطبوعات در جلب نظر عموم به طرفداری یا علیه دولتها، مقامات و سیاستهای آنها و نیز از این درک که مطبوعات اغلب نماینده مخاطبانشان هستند نشات میگیرد. این امتیازات از حقوق قانونی روزنامهنگاران فراتر میرود اما لزوماً به واسطه این حقوق تضمین نمیشوند. گاهی ممکن است مقامات دولتی تلاش کنند برخی از روزنامهنگاران را که موقعیت آنها را به مخاطره میاندازند از طریق محروم کردن آنان از همین حقوق که به سایر روزنامهنگاران تسری یافته، تنبیه کنند.
ملتها یا اختیاراتی که رسماً به روزنامهنگاران مجوز فعالیت میدهند، ممکن است در کنار آن مجوزها، حقوق و مسئولیتهای خاصی را نیز به روزنامهنگاران اعطا کنند، اما در ایلات متحده، سنت استقلال مطبوعات از اعمال هر گونه بررسی یا مجوزدهی دولتی، در امان بودهاست. برخی ایالتها قوانین حمایتی صریحی دارند که از روزنامهگاران در برابر هرگونه تحقیق و تفحص دولتی حمایت میکند، اما این تعاریف قانونی از«روزنامهنگار» به دسترسی شخص به مطبوعات چاپی و شبکههای رادیو-تلویزیونی محدود هستند. در همین راستا یک قانون حمایتی در سطح ملی مطرح شدهاست.
در برخی کشورها، روزنامهنگاران مستقیماً توسط دولت استخدام، کنترل و یا سانسور میشوند. در دیگر کشورها، دولتهایی که مدعی تضمین حقوق مطبوعات هستند، در حقیقت روزنامهنگاران را از طریق تهدید به دستگیری، نابودی یا توقیف اموال (بویژه ابزارهای تولید و انتشار خبر)، شکنجه و یا قتل تهدید میکنند.
روزنامهنگارانی که میخواهند درگیریها، چه جنگهای بین کشورها چه شورشهای درون کشورها را پوشش دهند، اگر هم از حقوق خود مبنی بر حمایت شدن از سوی دولت دست نکشند، اغلب این انتظار را که توسط دولت حمایت شوند کنار میگذارند.
حقوق روزنامهنگاران در مقایسه با حقوق شهروندان عادی و سازمانهای خصوصی
روزنامهنگاران از همان حقوقی که شهروندان عادی و سازمانهای خصوصی برخوردارند، بهرهمند هستند. اختیارات روزنامهنگاران نسبت به شهروندان خصوصی، توسط حق زندگی خصوصی شهروندان محدود شدهاست. در عین حال کسانی که مایلند در مطبوعاتی نمودی خوشایند داشته باشند (مثل چهرههای مشهور) به روزنامهنگاران اجازه میدهند که بیش از سایرین به زندگی خصوصی آنها دسترسی داشته باشند. اگر شخصی زندگی خصوصاش را به انظار عمومی کشانده یا در یک حادثه یا رویداد عمومی درگیر شده باشد، ممکن است در آن مورد، حق زندگی خصوصی وی کمرنگ شده یا از بین برود.
شهروندان و سازمانهای خصوصی میتوانند از همکاری با همه یا برخی از روزنامهنگاران امتناع کنند؛ در عین حال در بسیاری از کشورها، قدرتی که روزنامهنگاران از آن برخوردارند اغلب باعث میشود این شگرد بیاثر شده یا نتیجه معکوس بدهد.
در بیشتر کشورها، شهروندان از این حق برخوردارند تا با روزنامهنگارانی که به آنها تهمت زده یا آنان را بدنام میکنند برخورد کنند؛ این شهروندان میتوانند علیه روزنامهنگارانی که با پایمال کردن حقیقت، در مورد آنان مطالب کذب منتشر کردهاند اقامه دعوی کنند. همچنین پروندههای تهمت یا افترا میتوانند به ایجاد تضاد میان حق روزنامهنگاران به انتشار از یک سو و حق شهروندان عادی به داشتن زندگی خصوصی از سوی دیگر منجر شوند. برخی روزنامهنگاران مدعیاند، هدف از آندسته از دعاوی__ یا حتی تهدید به اقامه چنین دعواهایی__ که علیه آنها یا سازمانهای خبری اقامه میشوند، اینست که با توسل به اقدامات پر هزینه قانونی صدای آنان را خفه کنند، حتی اگر شاکی نتواند ادعای خود را ثابت کند. به این حالت، تأثیر رعبآور گفته میشود.
در بسیاری از کشورها، روزنامهنگاران و سازمانهای خبری ناچارند در شرایطی کار کنند که در آن همانطور که از سوی دولت تهدید به انتقام میشوند از سوی شهروندان عادی و سازمانهای خصوصی نیز مورد تهدید قرار گیرند. دیده شده بسیاری از خلافکاران، سازمانهای خلافکار، احزاب سیاسی، برخی سازمانهای متعصب مذهبی و حتی تودههای مردم، روزنامهنگارانی که بر خلاف میل آنها صحبت میکنند یا مینویسند را تنبیه کردهاند. این تبیهها میتوانند به صورت تهدید، آسیب رسانی به اموال، حمله، شکنجه و یا قتل باشند.
منابع خبرنگارها
گاهی که تعامل روزنامهنگاران با منابع خبری ماهیتی محرمانه دارد، تعمیم آن به آزادی مطبوعات به روزنامهنگاران قانوناً این حق را میدهد که حتی اگر توسط پلیس یا دادستان بازخواست شدند، هویت منابع را بازگو نکنند؛ این در حالیست که در شرایط عادی عنوان نکردن نام منبع میتواند به عنوان توهین به دادگاه تعبیر شده و منجر به زندانی شدن روزنامهنگار شود.
میزان اختیاراتی که به روزنامهنگاران اعطا میشود از یک کشور به کشوری دیگر متفاوت است؛ به عنوان مثال در بریتانیا نسبت به ایلات متحده، دولت نسبت به آنچه که از آن با عنوان اطلاعات حساس یاد میشود محقتر است و میتواند روزنامه نگاران را مجبور کند تا نام منبعی را که خبر از آن درز کرده افشا کنند. برخی کشورها بویژه زیمبابوه، جمهوری خلق چین و ایران در سرکوب روزنامهنگاران، چه داخلی و چه خارجی، شهرتی خاص دارند.
در دهه اخیر در آمریکا، با وجود عمر طولانی این سنت که روزنامه نگاران میتوانند در تحقیق و تفحصهای دولت نام منابع را برملا نکنند، دیوان عالی یک سری احکام دادگاهی را برای سطوح پایینتر فدرالی تصویب کردهاست که این احکام میتوانند به درجات مختلف، حقوق روزنامهنگاران را در عدم افشای اطلاعات محدود کنند و در پی آن دادستانها در سطوح فدرالی و ایالتی در تلاش بودهاند تا روزنامهنگارانی را که درخواست افشای اطلاعات و منابع تحت حفاظت خود را رد میکنند، به زندان بیندازند.
حق دسترسی به اطلاعات دولتی
مثل بحث منابع، روزنامهنگاران به این حق که توسط دولت به مردم، و، با بسط معنا، به روزنامهنگاران اعطا شده نیاز دارند که به اطلاعاتی که در اختیار دولت است دسترسی داشته باشند. این حقوق نیز از کشوری به کشور دیگر (رجوع کنید به قانون آزادی اطلاعات) و در ایالات متحده از ایالتی به ایالت دیگر متفاوت است. در برخی ایالتها برای ارائه اطلاعات، سیاستهای آزادانهتری حاکم است و برخی دیگر نیز در دهه اخیر تلاش کردهاند تا این حقوق را بیش از پیش بسط دهند. به عنوان مثال نیوجرزی برای تعریف دقیقتر اینکه تحقیق و تفحص عمومی از کدامیک از اسناد دولتی را میتوان ممنوع کرد، قانون سانشاین (شفافسازی) خود را بروزرسانی نموده و آنرا مفصلتر کردهاست.
در ایالات متحده، قانون آزادی اطلاعات (FOIA) برای روزنامهنگاران این حق را تضمین نموده که بتوانند رونوشتهای اسناد دولتی را در اختیار داشته باشند، هر چند که دولت این حق را دارد که در این رونوشتهای اسناد، آن دسته از اطلاعاتی را که قانون آزادی اطلاعات عدم افشای آنرا مجاز میداند، حذف یا مخفی کند. سایر قوانین ایالتی نیز دسترسی به اطلاعات را کنترل میکند (رجوع کنید به آزادی اطلاعات در ایالات متحده). در عین حال دولت بوش بیش از سایرین بر حق خود مبنی بر محدود تر کردن دسترسی مطبوعات به اطلاعات مصر بودهاست تا جاییکه عملکرد آن باعث شده که این ادعاها مطرح شود که دولت در تلاش است تا از قانون آزادی اطلاعات فراتر عمل کند قوانین بین نهادهای مطبوعاتی و دولت فدرال را محدودتر کند. در موارد مختلف، دادگاههای فدرال به روشهای مختلفی عمل کردهاند اما در مورد دسترسی مطبوعات به اطلاعات، اغلب طرف دولت را گرفتهاند.
وبلاگ نویسی
در اواخر دهه نود، رشد انتشارات اینترنتی توسط خود افراد، بویژه سبک وبلاگ یا بلاگ در انتشارات شخصی، این بحث را به میان آورد که «آیا وبلاگنویسان نیز روزنامهنگار هستند؟» در این ارتباط نه تنها مباحثی همچون تعریف نقش و خویشتن و روابط نسبی به میان آمده، بلکه پرسشهای عملیتری در مورد حق دسترسی به اطلاعات و نیز پرسشهای حقوقی در مورد حوزه اختیاراتی که روزنامهنگاران در آن حقوق ویژه دارند—همچون مصونیت در برابر مجبور شدن به افشای اطلاعات و منابع محرمانه به میان آمدهاست.
وبلاگنویسان مترصد رخ دادن مواردی هستند که در مورد حقوقشان به عنوان روزنامهنگار، برای آنها سابقه حقوقی ایجاد کند. به عنوان مثال، در پروندهای که در سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۶ توسط شرکت اپل کامپیوتر اقامه شده بود، یک قاضی دادگاه تجدید نظر اعلام کرد آندسته از نویسندگان آنلاین که از قول منابع بینام اطلاعاتی را منتشر میکنند از سایر مصونیتهایی که سایر روزنامهنگاران دارند برخوردار هستند. این دادگاه اعلام کرد «هیچ اصل یا آزمونی وجود ندارد که در تمیز دادن خبر درست از نادرست، بتوان آنرا اعمال کرد». (
بلایای طبیعی
بلایای طبیعی، به مجموعهای از حوادث زیانبار گفته میشود، که منشاء انسانی ندارند. این حوادث معمولاً غیرقابل پیشبینی بوده و یا حداقل از مدتهای طولانی قبل نمیتوان وقوع آنها را پیشبینی نمود.
انواع بلایای طبیعی
بلایای طبیعی دارای انواع گوناگونی است. زلزله، سیل، طوفان، گردباد، سونامی، تگرگ، بهمن، رعد و برق، تغییرات شدید درجه حرارت، خشکسالی و آتشفشان نمونههایی از بلایای طبیعی هستند. برخی از بلایای طبیعی، بطور غیر مستقیم، ناشی از عملکردهای انسانی هستند. برای مثال بلایای ناشی از افزایش آلودگی هوا و یا گرم شدن زمین و همچنین سیل ناشی از تخریب جنگلها بهدست انسان از این جملهاند.
خسارات
تنها در سال ۲۰۰۸ میلادی، ۲۲۰ هزار نفر در سراسر جهان بر اثر بلایای طبیعی جان خود را از دست دادهاند. در این میان، زنان قربانیان بیشتری نسبت به مردان دادهاند. بررسیهای آماری بلایای طبیعی، طی سالهای ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۲ نشاندهنده آن است که این بلایا روندی افزایش یابنده داشتهاند. بر اساس آمار شدت بلایا چهار برابر، جانباختگان هفت برابر، آسیبدیدگان پنج برابر و خسارتهای مالی سی و هشت برابر شدهاند.
گاهی خسارات ناشی از حادثه ثانویه، بیش از خسارات ناشی از یک بلای طبیعی است. برای مثال گاهی خسارات ناشی از وقوع آتشسوزی پس از وقوع زلزله، از خسارات خود زلزله بیشتر است.
با آنکه اغلب بلایای طبیعی خارج از کنترل انسان به نظر میرسند، ولی خسارات و آسیبهای ناشی از آنها، بطور چشمگیری قابل کنترل است. این موضوع ارتباط مستقیمی با عملیات پیشگیرانه توسط انسان دارد. برای مثال استحکام ابنیه در برابر بارهای افقی جهت کاهش خسارات ناشی از زلزله و یا ایجاد پوشش گیاهی و ساخت بندها و سدها جهت کاهش خسارات ناشی از سیل، از جمله موارد پیشگیرانهاست.
همچنین عکسالعمل صحیح و اصولی نیز میتواند در کاهش آسیبهای ناشی از بلایای طبیعی موثر باشد. برای مثال آوار برداری اصولی پس از وقوع یک رویداد زمینلرزه، میتواند به کاهش خسارات و آسیبها کمک کند.
یکی دیگر از راههای کاهش آثار مخرب بلایای طبیعی، آموزش است. آموزش همچنین میتواند به کاهش اثرات روانی منفی در بلایای طبیعی نیز کمک کند.
یادبودها
از سال ۱۹۸۹ میلادی، دومین چهارشنبه ماه اکتبر هرسال، به عنوان روز جهانی کاهش اثرات بلایای طبیعی نامگذاری شدهاست. در کشور ایران نیز، هفتهای به همین عنوان وجود دارد که آغاز این هفته، همان روز جهانی میباشد.
روزنامه برخط
روزنامه برخط روزنامهای است که از طریق اینترنت در اختیار کاربران قرار میگیرد. روزنامه شیکاگو تریبیون در سال ۱۹۹۲ نخستین روزنامه برخطی بود که محتوای خود را به صورت الکترونیک ارائه کرد. در ایران، روزنامه همشهری نخستین روزنامهای بود که در سال ۱۳۷۳ نسخه الکترونیک روزنامه چاپی خود را منتشر کرد. روزنامه برخط دارای مزایای زیادی میباشد.
پیشینه در جهان
روزنامه شیکاگو تریبیون در سال ۱۹۹۲ نخستین روزنامه برخطی بود که محتوای خود را به صورت الکترونیک ارائه کرد. ازسال ۱۹۹۲، رسانههای آنلاین به طور گستردهای توسعه یافته و به تکامل رسیدهاند.
پیشینه در ایران
در ایران، روزنامه همشهری نخستین روزنامهای بود که در سال ۱۳۷۳ نسخه الکترونیک روزنامه چاپی خود را منتشر کرد. اولین روزنامه الکترونیک محض که تاکنون در ایران منتشر شده، خانه ملت است که توسط مجلس شورای اسلامی تهیه و منتشر میشود. اما نخستین روزنامهای که نسخه اینترنتی را فراتر از نسخه چاپی ارائه کرد جام جم آنلاین بود.
مزایای روزنامه نگاری آنلاین
عدم محدودیت زمانی و مکانی
امکان دسترسی به ادبیات جهانی واژهها
امکان استفاده از گرافیک متحرک، صدا، تصویر و نور
امکان ارتباط بی واسطه
امکان شخصی شدن
رفتارهای افقی و بدون سلسله مراتب
اتاق خبر
اتاق خبر به مکان و مرکزی گفته میشود که در آن خبرنگارها-گزارشگرها، ویراستارها و تهیهکنندههای تلویزیونی به همراه دیگر کارکنان مشغول به دریافت خبر برای نشر در روزنامهها، روزنامههای آنلاین و مجلهها و یا برای پخش در رادیو و یا تلویزیون میباشند.
اعلامیه مطبوعاتی
اِعلامیه مَطبوعاتی (که بسته به مورد، اطلاعیه مطبوعاتی و بیانیه مطبوعاتی هم نامیده میشود) گزارش، خبر یا بیانیهای است که بهصورت نوشته یا ضبطشده برای اعضاء رسانههای خبری فرستاده میشود و منظور از آن اعلان کردن مطلبی است که شخص فرستنده آن را دارای ارزش خبری میداند.
اعلامیههای مطبوعاتی معمولاً از طریق پست الکترونیکی، یا دورنگار به ویراستاران مربوطه در روزنامهها، مجلات، ایستگاههای رادیویی یا تلویزیونی فرستاده میشود. گاه از فرستادن اعلامیههای مطبوعاتی برای اعلان کردن یک نشست خبری استفاده میشود.
نشست خبری
نشست خبری، نشست رسانهای یا کنفرانس مطبوعاتی یکی از رویدادهای رسانهای است که در آن خبرسازان از خبرنگاران دعوت میکنند تا برای شنیدن سخنان فرد یا افراد خبرساز و همچنین (اغلب) ارائه پرسشها به مکان مشخصی بیایند.
دو دلیل اصلی برای برگزاری نشستهای خبری وجود دارد. یکی اینکه فرد خبرساز از این طریق میتواند به بسیاری از پرسشهای گزارشگران و خبرنگاران در یک جا و یکباره پاسخ بدهد و دیگر ناچار نیست به تلفنهای بسیار زیاد جواب دهد. و دلیل دوم اینست که شخص میتواند از این راه به موضوع مورد نظر خود که پیش از این مد نظر خبرنگاران قرار نگرفتهبوده پوشش خبری بدهد و افکار عمومی را به آن جلب کند.
خبرنگاری زرد
خبرنگاری زرد به خبرها و خبرنگارانی اطلاق میشود که پایشان را از اصول حرفهای و اخلاقی روزنامه نگاری بیرون گذاشته و در مورد موضوعاتی مانند رسوایی و تهمتهای جنسی، دلالی تهمت و شبهه وارد کردن به دیگران و یا دست آویز کردن موضوعات احساسی برای سوء استفاده بردن از آنها، اطلاق میگردد که به صورت نیمه تعریف شدهای توهین ناتمام (not quite libel) لقب گرفتهاست. این واژه در عصر حکمفرمایی سرمایه داری ما بین دهههای ۱۹ و ۲۰ بین دو نفر از اصحاب مطبوعات رخ داد. این جنگ تیراژ، بین ژوزف پولیتزر مدیر روزنامه ی نیویورک وورلد و ویلیام راندالف هیسر مدیر روزنامه نیویورک ژورنال در طی سالهای ۱۸۹۸ تا ۱۸۹۵ رخ داد. منتقدین هر دو روزنامه را متهم میکردند که برای بالا بردن تیراژ روزنامههای خود دست به تحریف و احساسی کردن اخبار میزنند برای همین مطبوعات نیویورک واژهٔ «روزنامه نگاری مسخرهٔ زرد» را در سال ۱۸۹۷ برای این منظور در نظر گرفتند. این نام از یک کمیک استریپ مردمی که در آن زمان معروف شده بود و دو روزنامه را به صورت کاغذهایی زرد به تصویر میکشید، برگرفته شد.
سر منشا مقابلهٔ پولیتزر با هیسر
پولیتزر روزنامه وورلد (the World) را در سال ۱۸۸۳ پس از ایجاد روزنامه پست خانه سن لویس خرید. شروع کار ناشر با تصحیح انتشارات آلمانی زبان در سن لویس آغاز شده بود و بر اساس این پیش زمینه میدانست که بازار نو بنیادی است و سود آنچنانی را نصیب او نخواهد کرد. پولیتزر سعی کرد تا وورلد را به یک روزنامه سرگرم کننده تبدیل کند و صفحاتش را با عکسهای متفاوت، بازیها و مطالبی که خواننده را جذب خود میکردند پر کند بخصوص برای کسانی که انگلیسی زبان دوم آنها بود.
داستانهای جنایی بسیاری از صفحهها را پر میکرد و تیترهایی مانند «آیا او خودکشی کرد؟» و یا «فریاد بخشش» خوانندگان بی علاقه به خواندن را جذب خود میکرد. گذشته از این موارد پولیتزر برای هر نسخه از روزنامهاش تنها دو سنت میگرفت و هشت تا دوازده صفحه روزنامه دست مشتریان میداد و این در حالی بود که آن زمان روزنامههایی به همین قیمت چهار برگ بیشتر نداشتند. در آن زمان موضوعات احساسی بسیاری در جهان وجود داشت که آنها بی توجه به آنها بودند. پولیتزر عقیده داشت که از روزنامهها میتوان به عنوان ابزاری برای ارتقاء جامعه و قرار دادن جهان در شرایطی که ناچار به اصلاحات اجتماعی باشد. گرمای سال ۱۸۸۳ آمریکا خبرنگاران را برای نوشتن به آپارتمانهای استیجاری منهتن متواری کرد و حاصل این متواری شدن شکل گیری داستانها و گزارشات زیادی در مورد زندگی مخوف مهاجرین و هزینههایی بود که بر آنها تحمیل گشته بود. سرتیتر این مقالهها چیزهایی شبیه «چگونه بچهها پخته میشوند»، «سرخ کردن بچهها بر روی سقف» و «خط نعش کشها» بود که منجر به بالا رفتن تیزاژ روزنامه شد و همچنین اصلاحاتی که پولیتزر در پی آنها بود را در پیش رویش بیشتر هویدا کرد.
تنها دو سال بعد، پولیتزر به قدرت رسید و روزنامهاش بیشترین تیراژ را در کل نیویورک به دست آورد البته نباید این را نیز از نظر دور داشت که در حزب دمکرات نیز دوستانی او را همراهی کردند. ناشرین قدیمی تر که از دیدن موفقیتهای پولیتزر به خشم آمده بودند شروع به انتقاد از داستانهای جنایی و گزارشهای روزنامه او کردند. این در حالی بود که پولیتزر میتوانست به موضوعات جدی تر بپردازد (شیوهای که فهم عمومی در مورد روزنامه نگاری زرد را تحت تاثیر قرار داد). روش پولیتزر تاثیر عمیقی در هیسر ایجاد کرد کسی که از طریق ارث مقدار زیادی پول به دست آورده بود. هیرس روزنامهٔ وورلد را هنگام دانشجویی اش در دانشگاه هارواد میخواند و همان زمان بود که مصمم شد تا روزنامهای به مراتب بهتر از روزنامه وورلد را ایجاد کند.
روزنامه هیسر که اوایل به صورت آزمایشی بیرون میآمد نزدیک به ۲۴٪ از فضای خود را برای داستانهای جنایی، داستانهای تقدیم شده، نمایش نامههای اخلاقی و داستانهای جنسی (البته بنا بر استانداردهای قرن ۲۰ ام) اختصاص داده بود. هیسر توان بلقوهای در پرداخت دادن به کارهای جنایی چاپ شده در روزنامهاش داشت مانند داستان «گروه آدمکشها» که او به خاطر بد رفتاری پلیس با روزنامه نگاران روزنامه، آن را به چاپ رسانید.
علارغم این گونه موضوعات روزنامهٔ او صفحاتش در مورد اخبار جهان را نیز افزایش میداد و همچنین روزنامه نگارانش را به نواحی اطراف و دیگر ایالتها میفرستاد تا از فساد و بی کفایتی افراد دولتی و شهرداریها اطلاعات جمع کنند. در یکی از گزارشات مشهور روزنامه، وینفرد (Winifred) سیاه پوست که از گزارشگران روزنامه بود در بیمارستان سان فرانسیسکو به عنوان بیمار پذیرفته شد و آن زمان بود که کشف کرد با زنان تهی دستی که برای معالجه به بیمارستان مراجعه میکردند با ظلم رفتار میشود. (تمام کارکنان بیمارستان فردای آن روز که روزنامه چاپ شد، از خشم برآشفتند)
روزنامه زنده
روزنامهٔ زنده (به انگلیسی: living newspaper) شکلی از نمایش تئاتری مستند است که در اوایل قرن بیستم پدید آمد و با مسائل روز جامعه سروکار دارد و براساس حقایق تاریخی مستند و طنز سیاسی پایهریزی میشود؛ این نوع نمایش، مانند روزنامه که ستونهای متفاوت دارد، از بخشهای مجزا در کنار هم تشکیل شده است.
خاستگاه رونامههای زنده روسیه دوران انقلاب بلشوویک است.
آغاز کیمیا (۳۰۰–۷۰۰ پ. م.)
در گذشته مردم بسیار مشتاق بودند که بتوانند فلزهایی ارزان را به فلزی گرانبها
همچون طلا تبدیل کنند. به اعتقاد آنان مادهای که میتوانست چنین کاری انجام
دهد، سنگ فلاسفه بود. همین موضوع سبب شد که علمی به نام کیمیا* پدید آید.
کیمیا تنها به دنبال تبدیل فلزهای ارزان به فلزهای گرانبها نبود. آن زمان این
امید وجود داشت که کیمیا بتواند کمکی کند تا دارویی ساختهشود که منجر به
بهبودی مردم شود. مردم امیدوار بودند که کیمیاگران بتوانند مادهای به نام آب
حیات یا اکسیر زندگی به وجود بیاورند تا به کمک آن مرگ انسانها را به تأخیر
بیندازند. اما هرگز سنگ جادو و آب حیات به وجود نیامد.
از کیمیاگری به شیمی (۷۰۰–۱۵۰۰)
در جهان عرب، دانشمندان مسلمان شروع به ترجمهٔ آثار علمی یونان باستان کردند و
شیوههای علمی آنها را آزمایش کردند. توسعهٔ شیمی مدرن بسیار آهسته و دشوار
بود اما یک شیوه علمی برای شیمی در میان مسلمانان در حال پیدایش بود. در قرن
هشتم میلادی، جابر بن حیان که او را پدر علم شیمی نیز مینامند، و از شاگردان
امام ششم شیعیان بوده است یک رویکرد منظم و همراه با آزمایش را معرفی کرد.
تحقیقات او بر خلاف کیمیاگران یونانی و مصری که بیشتر تنها در ذهن خود به تفکر
میپرداختند، در آزمایشگاه صورت میگرفت. او وسیلهای به نام عنبیق اختراع کرد
و با آن مواد شیمیایی را بررسی میکرد. عنبیق وسیلهای ساده برای تقطیر مواد
بود. این ظرف برای گرم کردن مخلوطها و جمعآوری و هدایت بخارهای حاصل به کار
میرفت. از کارهای جابر بن حیان تفاوت قائل شدن میان اسید و باز، و ساخت صدها
دارو بود.
سایر شیمیدانان مؤثر مسلمان از قبیل ابن سینا، ابویوسف کندی، ابوریحان بیرونی
و امام جعفر صادق برخی نظریههای کیمیا از جمله داستان سنگ فلاسفه را رد کردند.
خواجه نصیر طوسی نیز به گونهای پایستگی جرم را ارائه کرد. او اشاره کرد که یک
ماده تنها میتواند تغییر کند اما نمیتواند ناپدید شود. محمد زکریای رازی نیز
نظریهٔ عناصر چهارگانهٔ ارسطو را برای اولین بار رد کرد. او با بهکارگیری
آزمایشگاه مدرن و طراحی و توصیف بیش از بیست ابزار آزمایشگاهی که برخی از آنها
هماکنون نیز کاربرد دارند، یک بنیان مستحکم برای شیمی مدرن بنا کرد.
آغاز شیمی نوین (۱۵۰۰–۱۸۰۰)
مشاهده کردن، اندیشیدن و نتیجهگیری کردن ابزارهای یونانیان باستان برای
مطالعهٔ علوم طبیعی بود. کیمیاگران نیز تا پیش از آغاز دوران شیمی مدرن تنها از
این سه ابزاره استفاده میکردند. در سال ۱۶۰۵، فرانسیس بیکن کتاب مهارت و
پیشرفت فراگیری را منتشر کرد که حاوی توضیحاتی بود که بعدها به روش علمی معروف
شد. در سال ۱۶۱۵ ژان بگن برای اولین بار از معادله شیمیایی استفاده کرد. رابرت
بویل، دانشمند بریتانیایی در سال ۱۶۶۱ در کتاب شیمیدان شکاک، شیمی را علمی
تجربی خواند. او از محققان خواست تا علاوه بر سه ابزار اصلی یونانیان پژوهشهای
علمی نیز انجام دهند. بویل عقیدهٔ ارسطو را که جهان از چهار عنصر آب، هوا، خاک
و آتش تشکیل شدهاست را رد کرد و به جای آن سه عنصر نمک، گوگرد و جیوه را عناصر
سازندهٔ جهان دانست. در عوض او مفهومی جدید ارائه کرد که ذرات اولیه با ایجاد
پیوند با یکدیگر ترکیبهای جدید میسازند. این تعبیر سادهترین و در عین حال
معقولترین تعبیری بود که ارائه شد. پس از آن برای توجیه پدیدههای طبیعی به
جای نظریهٔ ارسطو از نظریهٔ بویل استفادهشد. در سال ۱۶۶۹ هنینگ براند توانست
فسفر را از ادرار به دستآورد و فسفر اولین عنصری بود که با شیوهٔ شیمیایی کشف
شد. هنری کاوندیش برای اولین بار در سال ۱۷۶۶ توانست گاز هیدروژن (H2) را از
سار گازها تمیز دهد. لاووازیه در سال ۱۷۹۳ نام این گاز را هیدروژن نهاد.
آنتوان لاووازیه در سال ۱۷۸۹ قانون پایستگی جرم را مطرح کرد که به قانون
لاووازیه نیز مشهور شد. در این هنگام قوانین شیمی کمی قویتر شد به گونهای که
پیشبینیهای درستتری صورت میگرفت.
جوزف بلک در سال ۱۷۵۴ توانست کربن دیاکسید که او به آن هوای ثابت میگفت را
جداسازی کند. کارل ویلهلم شیله و جوزف پریستلی هر یک در سالهای ۱۷۷۱ و ۱۷۷۴ به
طور مستقل توانستند اکسیژن را با گرم کردن جیوه (II) اکسید و نیتراتها جداسازی
کنند. جوزف پروس نیز با کشف «قانون نسبتهای معین» باعث پیشرفتی بزرگ در شیمی
شد. بر اساس این قانون مواد شیمیایی با نسبتهای معین با یکدیگر واکنش میدهند.
در سال ۱۸۰۰ آلساندرو ولتا با ساخت اولین باتری شیمیایی باعث سرآغاز دانش
الکتروشیمی شد. در سال ۱۸۰۱، جان دالتون نظریهٔ اتمی خود را در هفت بند منتشر
کرد. او در نظریهٔ خود اتم را تجزیهناپذیر خواند. در آن زمان نظریهٔ دالتون
بسیار تاثیرگذار بود به طوری که در قرن نوزدهم، شیمیدانان به دو گروه تقسیم
میشدند. گروه اول کسانی بودند که نظریهٔ اتمی جان دالتون را دنبال میکردند و
گروه دوم کسانی همانند ارنست ماخ بودند که به این نظریه اعتقاد نداشتند.
در سالنامهٔ علوم (به فرانسوی: L'année de la science) مربوط به سال ۱۹۹۰ راجر
کراتینی بیان میکند که انگلیسیها بدون تردید اظهار دارند که جوزف پریستلی پدر
شیمی جدید است و فرانسویها نیز آنتوان لاووازیه را پدر شیمی جدید میدانند.
اگرچه شیمی در دورهٔ تمدن بابل و مصر باستان آغاز شد و ایرانیان و عربها در
دورهٔ تمدن اسلامی فعالیتهای زیاد انجام دادند، با این حال شیمی مدرن پس از
فعالیتهای لاووازیه شکوفا شد. اصلیترین دلیل آن اکتشافات او دربارهٔ پایستگی
جرم، نظریهٔ ماهیت آتش و واکنش سوختن در سال ۱۷۸۳ بود. پیش از آن فرض میشد که
ماهیت آتش مادهایاست که از مادهٔ سوختنی آزاد میشود.
پس از آنکه واکنش سوختن به طور علمی بررسی و حل و فصل شد، فریدریش وهلر، که در
سال ۱۸۲۸ موفق به ساخت ترکیب اوره شدهبود، بحث دیگری را دربارهٔ ارتباط شیمی و
حیات و تمایز مواد آلی و مواد معدنی آغاز کرد. پیش از آن در دانش شیمی هرگز به
ترکیب مواد آلی و مواد معدنی پرداختهنشدهبود. همین امر سرآغاز یک رشته جدید
در شیمی شد به طوری که در اواخر قرن نوزدهم میلادی دانشمندان میتوانستند صدها
ترکیب آلی به وجود بیاورند. مهمترین آنها جوهرهای مصنوعی بنفش، سرخابی و سایر
رنگها و نیز آسپیرین بود. کشف شیوهٔ مصنوعی تهیهٔ اوره کمک بسیار بزرگی به کشف
ترکیبات همپار کرد. چراکه آمونیوم سیانید و اوره دارای فرمول تجربی یکسان
هستند.
مایکل فارادی در سال ۱۸۲۵ توانست بنزن را از گاز درخشان آزاد شده از پیرولیز
روغن وال به دست بیاورد و آن را بیکابورت هیدروژن نامید. بنزن اولین و
سادهترین ترکیب آروماتیک کشف شدهاست. ساختار بنزن توسط فریدریش آگوست ککوله
در سال ۱۸۶۵ میلادی شناسایی شد.
شیمی نوین
پیش از قرن بیستم، شیمی به عنوان دانشی برای شناخت طبیعت مواد و دگرگونی آنها
شناختهمیشد. تفاوت عمدهٔ شیمی با فیزیک این بود که در شیمی از ریاضیات
استفاده نمیشد و بیشتر علمی تجربی بود. برای نمونه، اوت کنت در سال ۱۸۳۰ نوشت:
هر تلاشی برای بهکارگیری شیوههای ریاضیاتی در مطالعهٔ شیمی، کاملاً غیرمنطقی
و بر خلاف روح شیمیاست. اگر روزی آنالیزهای ریاضی یک بخش برجستهٔ شیمی را به
عهده بگیرد، باعث انحطاط آن میشود.
به هر حال در نیمهٔ دوم قرن نوزدهم شرایط تغییر کرد و فریدریش آگوست ککوله در
سال ۱۸۶۷ نوشت:
من انتظار دارم که روزی یک توضیح ریاضیاتی-مکانیکی برای آنچه که امروزه به آن
اتم میگوییم، خواهیمیافت و به کمک آن خواص اتمها را بررسی خواهیمکرد.
پس از اکتشافات ارنست رادرفورد و نیلز بور دربارهٔ ساختار اتم و اکتشافات ماری
و پیر کوری دربارهٔ پرتوزایی، دانشمندان مجبور بودند دیدگاه خود را نسبت به
طبیعت مواد تغییر دهند. بنابراین شیمی به عنوان دانش مواد و مطالعهٔ ترکیب،
ساختار و خاصیتهای مواد و تغییراتی که دستخوش آنها میشود، تعریف شد. در
تعریف شیمی، ماده همان اتمها و مولکولها هستند و در شیمی واکنشهای هستهای و
شکافت هستهای نادیده گرفتهمیشوند. ولی این به آن معنا نیست که شیمی با دانش
هستهای ارتباطی ندارد چرا که شاخههایی همچون شیمی هستهای و شیمی کوانتومی
نیز وجود دارد اما آنچه امروزه به عنوان کاربرد شیمی از آن یاد میشود بررسی
مفاهیمی دربارهٔ مواد چه در مقیاس بزرگ و چه در مقیاس مولکولی و اتمیاست.
مطالعههای شیمی به بررسی کل یک مولکول تا تأثیر یک پروتون تنها روی یک اتم
میپردازد.
جدول تناوبی
جان نیولندز، شیمیدان انگلیسی در سال ۱۸۶۵ دریافت که با گذر از هر هشت عنصر،
خواص فیزیکی تکرار میشوند.[۷۱] او این خواص مشابه را نیز یادداشت کرد.[۷۲]
دیمیتری مندلیف، شیمیدان روسیهای اولین کسی بود که یک جدول تناوبی مشابه
جدولهای تناوبی امروزی را به وجود آورد. او عناصر را برحسب جرم اتمی کنار
یکدیگر قرار داد و همانند بازی سولیتیر، روی کارتهایی نام و خواص عناصر را
نوشت و با کنار یکدیگر قرار دادن آنها به شباهت خواص آنها پی برد. او عناصری
که به یکدیگر شبیه بودند را در جدولی زیر یکدیگر قرار داد و جدولش را در یک
مجلهٔ ناشناخته روسی منتشر کرد و کمی بعد در نشریهٔ آلمانی «مجلهٔ شیمی» (به
آلمانی: Zeitschrift für Chemie) منتشر شد.
مندلیف به دلیل تکرار تناوبی خواص متوجه شد که بعضی عناصر هنوز کشف نشدهاند.
او مجبور شد جای این عناصر را در جدولش خالی بگذارد. او وجود سه عنصر ژرمانیم،
گالیوم و اسکاندیم را حدس زد و نام آنها را به ترتیب اکاسیلیسیوم،
اکاآلومینیوم و اکابور نهاد. وی همچنین توانست برخی خواص همچون جرم و رنگ آنها
را حدس بزند که پس از کشف این عناصر پیشبینیهای او با واقعیت مطابقت
میکردند.
جایزهٔ نوبل شیمی
آلفرد نوبل، کارآفرین سوئدی و مخترع دینامیت در آخرین وصیتنامهاش که در ۲۷
نوامبر ۱۸۹۵ آن را تنظیم کرد، خواست که ثروتش صرف ایجاد مراسمی برای اهدای
جوایز به «کسی که بیشترین سود را به نوع بشر» در زمینهٔ فیزیک، شیمی، صلح،
فیزیولوژی یا داروسازی و ادبیات میرساند، شود. نوبل ۹۴٪ ثروتش را که معادل ۳۱
میلیون کرون سوئد* بود وقف ایجاد این پنج جایزه کرد.
در ۱۰ دسامبر ۱۹۰۱ اولین جوایز نوبل اهدا گردید. اولین جایزهٔ نوبل شیمی را
یاکوبوس هنریکوس وانتهوف به علت کشف قوانین دینامیک شیمیایی و فشار اسمزی در
محلولها دریافت کرد.
مدلهای اتمی
اتمها تا سال ۱۸۹۷ کوچکترین جزء ماده و تجزیهناپذیر تلقی میشدند. جوزف جان
تامسون در سال ۱۸۹۷ طی تحقیقات روی پرتوهای کاتدی، الکترون را کشف کرد. او با
قرار دادن یک میدان الکتریکی در اطراف پرتوهای کاتدی متوجه انحراف پرتوها شد و
به وجود الکترون در اتم پی برد و در نتیجه تجزیهناپذیر بودن اتم را رد کرد. پس
از آن با استناد بر آزمایش خود، یک مدل اتمی ارائه کرد که به مدل کیک کشمشی یا
مدل هندوانهای معروف شد. بر اساس این مدل بار مثبت به صورت فضای ابرگونهای
سراسر اتم پخش شدهاست و الکترونها در این فضا پراکنده شدهاند. او مدل خود را
به کیک کشمشی تشبیه کرد به طوری که الکترونها همان کشمشها و بار مثبت کیک
است.
مدل تامسون در سال ۱۹۰۹ توسط ارنست رادرفورد، یکی از شاگردان قدیمی تامسون رد
شد. رادرفورد و هانس گیگر آزمایش ورقهٔ طلا را ابداع کردند. آنها در این
آزمایش یک ورقه نازک طلا را در معرض پرتوهای آلفا قرار دادند. آنها انتظار
داشتند که بر اساس مدل تامسون پرتوهای آلفا با انحراف بسیار کمی از ورقهٔ طلا
عبور کنند اما بسیاری از پرتوها با زاویهٔ بیشتر از ۹۰° بازگشتند.
رادرفورد نتیجه گرفت که اتم دارای هستهای متمرکز است و مدل اتمی خود را ارئه
کرد. او کشف کرد که بیشتر جرم اتم مربوط به بار مثبت است و بار مثبت در یک فضای
کوچک به نام هسته در مرکز اتم فشرده شدهاست. الکترونها نیز در فضایی اطراف
هسته قرار دارند.
مدل اتمی رادرفورد در دو مورد پایداری اتم و طیف ناپیوستهٔ تابشی اتم پاسخی
نداشت. بر اساس مدل رادرفورد اتم نمیتوانست پایدار باشد؛ زیرا اگر فرض شود
الکترونها ثابت هستند، الکترون به دلیل بار منفی جذب هسته میشود و اگر فرض
شود که الکترونها مانند سیارات منظومهٔ شمسی در حال حرکت به دور هسته هستند و
نیروی مرکزگرا همان نیروی الکتریکیاست، الکترونها باید موج الکترومغناطیسی
تابش کنند که در این صورت انرژی الکترونها کاهش یافته و به تدریج روی اتم سقوط
میکنند. نیلز بور در سال ۱۹۱۳ با توجه به نظریههای کوانتومی پلانک و اینشتین،
با تجدیدنظر بنیادی در فیزیک کلاسیک، مدل اتمی خود را بیان کرد. او در نظریهٔ
خود اعلام کرد که الکترونها در هر مداری نمیتوانند پایدار بمانند و فقط در
مدارهای مجازی به نام «مدارهای مانا» میتوانند پایدار بمانند و به دور هسته
بچرخند. او نیروی مرکزگرا را نیز همان نیروی الکتریکی فرض کرد. تا زمانی که
الکترون روی مدار مانا حرکت کند، موج الکترومغناطیسی تابش نمیکند و انرژی آن
مانا است. در مدل بور شعاع مدار الکترونها نمیتواند هر مقداری باشد و شعاعها
کوانتیده هستند و الکترونها تنها هنگام جهش از یک مدار پایه به یک مدار با
انرژی بیشتر تابش میکنند و مقدار انرژی آنها نیز کوانتیدهاست.
شیمی کوانتومی
کشف معادله شرودینگر توسط اروین شرودینگر و مقالهٔ والتر هایتلر و فریتز لندن
که در سال ۱۹۲۷ منتشر شد، به عنوان سرآغاز شیمی کوانتومی شناختهمیشود. به این
ترتیب شیمیدانان توانستند پیوند اتمی را توجیه کنند. در دههٔ ۱۹۴۰ بسیاری از
فیزیکدانان مانند روبرت اوپنهایمر و ادوارد تلر از مقیاس مولکولی و اتمی فیزیک
به فیزیک هستهای روی آوردند. در سال ۱۹۲۶ میلادی، شرودینگر بر مبنای رفتار
دوگانهٔ ذرهای و موجی الکترون و با تأکید بر رفتار موجی آن، محدود کردن
الکترون به یک مدار دایره شکل را درست ندانست و از حضور الکترون در یک محیط سه
بعدی سخن گفت. او یک مدل کوانتومی برای اتم ارائه کرد. کلمنز روتان نیز در سال
۱۹۵۱ مقالهای دربارهٔ معادلات روتان منتشر کرد.
شیمی کوانتوم قوانین مکانیک کوانتوم را در مسائل مربوط به شیمی مورد استفاده
قرار میدهد. به کمک شیمی کوانتومی میتوان بسیاری از خاصیتهای مولکولها
مانند طول و زاویهٔ پیوندی، قطبیت پیوند، قطبیت مولکول و طیفهای مولکولی را
مطالعهکرد. لینوس پاولینگ نیز برروی طبیعت پیوندهای شیمیایی و ساختار
کمپلکسها تحقیقاتی انجام داد که باعث شد در سال ۱۹۵۴ جایزهٔ نوبل شیمی را
دریافت کند.همچنین وی یکی از بزرگترین شیمیدانان قرن بیستم شناخته میشود.